loading...
فایلینا
عباس بازدید : 838 دوشنبه 17 خرداد 1395 نظرات (0)
در این پایان نامه به بررسی بهبود عملکرد پروتکلهای XLEACH و LEACH در جهت افزایش احتمال انتخاب سرگروه شدن گره در شبکه های حسگر بیسیم خواهیم پرداخت
دسته بندی رشته فناوری اطلاعات (IT)
   
فرمت فایل pdf
حجم فایل 1193 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 88
بهبود عملکرد پروتکلهای XLEACH  و  LEACH در جهت افزایش احتمال انتخاب سرگروه شدن گره در شبکه های حسگر بیسیم

فروشنده فایل

کد کاربری 2
کاربر

دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد رشته شبکه های کامپیوتری

بهبود عملکرد پروتکلهای XLEACH و LEACH در جهت افزایش احتمال انتخاب سرگروه شدن گره در شبکه های حسگر بیسیم

چکیده:
یکی از مهمترین مسائل قابل بحث در شبکه‌های حسگر بیسیم، چگونگی انتقال اطلاعات از گره‌های داخل شبکه به ایستگاه پایه و انتخاب بهترین مسیر ممکن برای انتقال این اطلاعات می‌باشد. انتخاب بهترین مسیر میتواند بر اساس فاکتورهای مختلفی مانند انرژی مصرفی، سرعت در پاسخگویی و میزان تاخیر، دقت در انتقال داده و .... تحت تاثیر قرار بگیرد.روشی که داده‌ها و پرسش‌ها را بین ایستگاه پایه و جایی که پدیده هدف ملاحظه شده است، جا به جا می‌کند یک مسئله بسیار مهم برای شبکه‌های حسگر بیسیم است و مسیریابی خوانده می‌شود[10]. از یک دیدگاه میتوان، مسیریابی را به صورت روش انتقال داده بین گره‌های حسگر در نظر گرفت و از دیدگاهی دیگر، انتقال اطلاعات بین گره‌های حسگر داخل شبکه و ایستگاه پایه نهایی را می‌توان به عنوان مسیریابی تعریف نمود.
یک روش بسیار ساده برای انجام این وظیفه آن است که هر گره حسگر، داده را به صورت مستقیم با ایستگاه پایه مبادله کند. اما به هرحال یک روش مبتنی بر تک-پرشی[1] بسیار هزینه‌بر است به این دلیل که گرههایی که از ایستگاه پایه دور هستند، ممکن است که ذخیره انرژیشان سریعتر تخلیه شود و بنابراین شدیداً طول عمر شبکه را محدود کنند. این موضوع خصوصاً در مواردی که حسگرهای بیسیم، به منظورپوشش‌دادن یک منطقه جغرافیایی بزرگ، آرایش یافته‌اند و یا درمواردی که حسگرهای بیسیم، متحرک هستند و ممکن است که از سمت ایستگاه پایه دور شوند، مهم است[11]. به منظور مقابله با کمبودها و نقصهای ناشی از روش تک-پرشی، تبادل داده بین حسگرها و ایستگاه پایه، معمولاً به وسیله روشهای انتقال بسته چند-پرشی[2] و بر روی شعاع ارتباطی کوچک انجام می‌شود. چنین روش انتقال داده‌ای، منجر به صرفه‌جوئی مشخصی در مصرف انرژی و کاهش چشمگیری در تداخل مخابراتی بین گرههای حسگری که در رقابت برای دسترسی به کانال هستند، می‌گردد.
کلمات کلیدی:

پروتکلهای مسیریابی

پروتکلهای مسیریابی پویا

شبکه های حسگر بیسیم

بهبود عملکرد پروتکلهای XLEACH و LEACH

مفهوم مسیریابی در شبکه‌های حسگر بیسیم

روشی که داده‌ها و پرسش‌ها را بین ایستگاه پایه و جایی که پدیده هدف ملاحظه شده است، جا به جا می‌کند یک مسئله بسیار مهم برای شبکه‌های حسگر بیسیم است و مسیریابی خوانده می‌شود[10]. از یک دیدگاه میتوان، مسیریابی را به صورت روش انتقال داده بین گره‌های حسگر در نظر گرفت و از دیدگاهی دیگر، انتقال اطلاعات بین گره‌های حسگر داخل شبکه و ایستگاه پایه نهایی را می‌توان به عنوان مسیریابی تعریف نمود.
یک روش بسیار ساده برای انجام این وظیفه آن است که هر گره حسگر، داده را به صورت مستقیم با ایستگاه پایه مبادله کند. اما به هرحال یک روش مبتنی بر تک-پرشی[1] بسیار هزینه‌بر است به این دلیل که گرههایی که از ایستگاه پایه دور هستند، ممکن است که ذخیره انرژیشان سریعتر تخلیه شود و بنابراین شدیداً طول عمر شبکه را محدود کنند. این موضوع خصوصاً در مواردی که حسگرهای بیسیم، به منظورپوشش‌دادن یک منطقه جغرافیایی بزرگ، آرایش یافته‌اند و یا درمواردی که حسگرهای بیسیم، متحرک هستند و ممکن است که از سمت ایستگاه پایه دور شوند، مهم است[11]. به منظور مقابله با کمبودها و نقصهای ناشی از روش تک-پرشی، تبادل داده بین حسگرها و ایستگاه پایه، معمولاً به وسیله روشهای انتقال بسته چند-پرشی[2] و بر روی شعاع ارتباطی کوچک انجام می‌شود. چنین روش انتقال داده‌ای، منجر به صرفه‌جوئی مشخصی در مصرف انرژی و کاهش چشمگیری در تداخل مخابراتی بین گرههای حسگری که در رقابت برای دسترسی به کانال هستند، می‌گردد.
در پاسخ به پرسش‌هایی که به وسیله کاربر منتشر می‌گردند و یا هنگامی که رویدادهای خاصی در داخل ناحیه‌ای که کنترل می‌شوند، اتفاق بیفتند همان طور که در شکل می‌بینیم، داده‌هایی که به وسیله حسگرها جمع‌آوری شده‌اند از طریق مسیرهای چند-پرشی به طرف ایستگاه پایه انتقال می‌یابند. در شبکه‌های حسگر بیسیم چندپرشی، گره‌های واسط، بایستی در به پیش راندن بسته‌های داده بین منبع و مقصد شرکت کنند. تعیین کردن این که، کدام دسته از گره‌های واسط بایستی، برای ساختن یک مسیر پیشروی داده بین منبع و مقصد انتخاب شوند، اساسی‌ترین وظیفه الگوریتم مسیریابی است. به طور کلی مسیریابی در شبکه‌های با مقیاس بزرگ، اساساً یک مسئله مشکل است که راه حل آن، بایستی چالش‌های مختلفی مانند صحت و درستی، پایداری، و بهینگی با توجه به معیارهای عملیاتی مختلف را جوابگو باشد. خواص ذاتی شبکه‌های حسگر بیسیم، با محدودیتهای شدید پهنای باند و انرژی ترکیب شده‌اند که این موضوع منجر به چالشهای اضافی دیگری می‌شود که بایستی به منظور ارضاکردن نیازمندیهای ترافیکی کاربردهایی که تحت پوششان است پاسخ داده شوند به طوری که طول عمر شبکه را نیز افزایش دهند.
اگرچه شبکه‌های حسگر بیسیم، نقاط مشترک زیادی با شبکه‌های موردی و باسیم دارند، اما به هرحال این نوع از شبکه‌ها مشخصات منحصر به فردی نیز دارند که آنها را از شبکه‌های موجود متمایز می‌کند. این مشخصات منحصر به فرد منجر به نیازمندیهای طراحی مسیریابی جدیدی می‌شوند که در مقایسه با شبکه‌های باسیم و موردی متفاوت است. در واقع این نیازمندیهای طراحی منجر به مجموعه‌ای متمایز و منحصر به فرد از چالشها می‌شود. این چالشها میتوانند شامل فاکتورهای مختلفی مانند محدودیتهای انرژی بسیار شدید ، قابلیتهای محاسباتی و مخابراتی محدود، تغییرات پویا و دینامیکی محیطی که حسگرها در آن آرایش یافته‌اند و مدلهای ترافیک داده منحصر به فرد و همچنین نیازمندیهای کیفیت خدمات مربوط به کاربرد باشند. بنابراین در مسئله مسیریابی، طراح بایستی نیازمندیهای مختلفی را مدنظر داشته باشد و بتواند تا حد ممکن از امکانات موجود در این شبکه‌ها نهایت استفاده را ببرد.
فهرست مطالب
فصل اول:پیشگفتار

فصل دوم:شبکه های حسگری و پروتکلهای مسیریابی

فصل سوم:انتخاب مقدار احتمال سرگروه شدن به منظور بهبود عملکرد پروتکلهای XLEACH و LEACH

فصل چهارم:بیان نتایج و پیشنهادات
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1201
  • کل نظرات : 24
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 105
  • باردید دیروز : 59
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 164
  • بازدید ماه : 164
  • بازدید سال : 20,028
  • بازدید کلی : 492,046
  • کدهای اختصاصی