پایان نامه كارشناسی ارشد رشته اقتصاد و مطالعات منطقه ای با عنوان رابطه توسعه پایدار و توسعه اقتصادی در ایران (86 ـ 1357)
چكیده:
میان جریانهای سیاسی و توسعه اقتصادی، ربط وثیقی وجود دارد. به نحوی كه تغییر متناوب، سیستماتیک، منظم و قانونی قدرت در دست جناحهای سیاسی میتواند به تضمین رشد و توسعه اقتصادی جامعه منجر گردد. از این رو در شرایطی كه جریانهای سیاسی بر سیاستهای اقتصادی و روند توسعه جمهوری اسلامی ایران نیز تاثیر گذار بودهاند، با این حال توسعه اقتصادی ایران از روندی ناکارآمد، ناپایدار و بدون برنامه برخوردار بوده است. بر این اساس جریانهای سیاسی به دلیل فقدان نگرش سیستمی و عدم نهادینه سازی الگوی اقتصادی مشخص، موجب ناپایداری و كُندی روند توسعه اقتصادی ایران شدهاند. در واقع قطبی شدن مطالبات جریانهای سیاسی در ایران، موجب بی ثباتی اقتصادی و به خطر افتادن توسعه اقتصادی پایدار شده و جناحهای سیاسی ایران را به ارائه تعاریف گوناگون و بعضا متضادی از توسعه سوق داده است.
در نتیجه مهمترین هدف رساله حاضر، تحلیل و مقایسهی دیگاههای اقتصادی جناحهای سیاسی موجود در ایران و تاثیری است كه هر یک از آنها بر روند توسعه اقتصادی ایران گذاشتهاند. از این رو با توجه به اهمیتی که توسعه اقتصادی در ایران امروز دارد و همچنین عدم وجود پژوهش مستقلی در خصوص تاثیر جریانهای سیاسی بر روند توسعه اقتصادی ایران، در رسالهی حاضر از روشهای توصیفی، تحلیلی و تطبیقی استفاده شده است. بر این اساس با توجه به ضعف جریانهای سیاسی در خصوص طرح و اجرای یك الگوی فراگیر توسعه، میتوان به سند چشمانداز بیست ساله و سیاستهای كلی اصل 44 كه از سوی مقام معظم رهبری تبین شده است، اشاره نمود و آنها را اسنادی راهبردی در زمینهی اشتراك و اجماع ملی در خصوص توسعه اقتصادی ایران محسوب نمود.
کلمات کلیدی:
توسعه پایدار
توسعه یافتگی
توسعه اقتصادی
گفتمان توسعه در ایران
سند چشم انداز بیست ساله
رابطه جریانهای سیاسی و توسعه اقتصادی
مقدمه:
مقوله توسعه در جوامع در حال توسعه و حتی جوامع توسعه یافته نیازمند انگیزه، برنامه، زمان و پایداری و استمرار است. از این رو کشورهای در حال توسعه به طور عام و کشور ایران به طور خاص در صورتی می توانند به این مقوله دست بیابند که ابتدا انگیزه و تمایل توسعه در میان مردم و سیاست مداران وجود داشته باشد و سپس با تنظیم و تدوین برنامه های کوتاه، میان و بلند مدت در این راه گام بردارند. ناگفته پیداست که استمرار در اجرای برنامه های صحیح در مدت زمان طولانی می تواند ایران را به کشوری توسعه یافته تبدیل کند. بنابراین وجود برنامه ای عقلایی و اجرای درست آن دومین گام در مسیر توسعه است. ایران اولین بار در سال 1327 به برنامه ریزی توسعه ای پرداخت که تا سال 1357 ادامه یافت.
در این مدت برنامه های میان مدت عموما¬ً با مشکلاتی مواجه شدند که نتوانستند به مقصود مورد نظر برسند، با این وجود نمی توان از مفید بودن آن در این دوره چشم پوشی کرد. انقلاب اسلامی ایران در ابتدا به خاطر مشکلات فراوان داخلی و خارجی نتوانست به برنامه ای میان یا بلندمدت دست پیدا کند. اما این اتفاق در سال 1368 و پس از اتمام جنگ تحمیلی رخ داد. در حال حاضر چهارمین برنامه میان مدت توسعه در حال اجرا است.
اما مسئله این است که در فقدان برنامه و استراتژی بلندمدت توسعه ای باعث شد تا برنامه های پنج ساله نتوانند آنگونه که باید و شاید کشور را در مسیر توسعه قرار دهند. زیرا هر برنامه ای بر اساس سلیقه دولت هایی تدوین شد که در همان ایام قدرت را در دست داشتند. با توجه به اینکه از زمان پس جنگ سه گفتمان توسعه اقتصادمحور، توسعه سیاست محور و توسعه عدالت محور بر کشور حاکم بوده، برنامه-ها از استمرار و پایداری لازم بهره مند نبوده و هر یک مسیر خاصی را پیموده اند. برای جلوگیری از این پراکندگی و گام گذاشتن در مسیر توسعه، ایران نیازمند چشم انداز و استراتژی بلندمدتی بود تا راه توسعه کشور را هموار کند. این اتفاق در «سند چشم-انداز بیست ساله» ایران رخ داده است و اگر در این مدت برنامه های پیش بینی شده به طور صحیح اجرا شوند به نظر توسعه امری دست یافتنی می شود.
دانلود در ادامه مطلب